اى مسافرى که با ناقه قوى و تندرو بیابانها را مىپیمائى و بجانب مدینه حرکت میکنى چون بهدایت خدا وارد مدینه شدى و بدیدار جعفر ع نائل آمدى بگو این دوست خدا و اى پسر کسى که داراى اخلاق پسندیده است بسوى خدا بازگشتم و از تو میخواهم در پیشگاه خدا از من شفاعت کنى تا گناه چندین هنگام که همواره در باره آن میکوشیدم ببخشایدسید اسماعیل حمیرى که از سرایندگان نامى عصر حضرت صادق ع بود نخست مرام کیسانیه را داشت و هنگامى که متوجه شد حضرت صادق (ع) از مرام او بیزارى میجوید دست از مذهب خود برداشته و به آئین جعفرى گرائیده و اشعارى بدین مضمون در ستایش آن حضرت و بازگشت از مذهب قدیمى خود سرود.
اى مسافرى که با ناقه قوى و تندرو بیابانها را مىپیمائى و بجانب مدینه حرکت میکنى چون بهدایت خدا وارد مدینه شدى و بدیدار جعفر ع نائل آمدى بگو این دوست خدا و اى پسر کسى که داراى اخلاق پسندیده است بسوى خدا بازگشتم و از تو میخواهم در پیشگاه خدا از من شفاعت کنى تا گناه چندین هنگام که همواره در باره آن میکوشیدم ببخشاید و چنان که میدانید گفتار من راجع به پسر خوله از نظر دیانت باو و دشمنى با شما نبوده لیکن از وصى محمد که هیچ گاه بدروغ نمیگفته شنیدهایم که ولى امر سالیان چندى مانند آدم بیمناک پنهان مىشود و بجائى میرسد که باید متعلقات او را تقسیم کنند که گویا در آسمانهاى مرتفع مخفى شده اینک اگر بفرمائى چنان گفتار تو حق و فرمان تو بدون هیچ گونه تعصبى قابل اجراست و پروردگار عالم گواه است فرمان تو بر تمام بندگان از گنهکار و ثواب کار حجت است که بفرمائى ولى امر و قائم آل محمد که بدو متوجه و از لقاء او خرسندیم کسى است که غیبت او طولانى است و چون ظاهر شود، شرق و غرب عالم را پر از عدل خواهد کرد. از این سروده استفاده مىشود سید، از مرام کیسانى دست برداشته و قائل به امامت حضرت صادق ع شده و ثابت کرده که دعوت به امامت در روزگار آن حضرت از طرف شیعه علنى بوده و او قائل به غیبت امام زمان ع و غیبت هم یکى از نشانهاى اوست که امامیه بدان معترفاند. آن حضرت ده فرزند داشته 1- اسماعیل 2- عبد اللَّه 3- ام فروه که مادرشان فاطمه بنت الحسین بن على السجاد بوده 4- موسى 5- اسحاق 6- محمد که مادرشان ام ولد بوده 7- عباس 8- على 9- اسماء 10- فاطمه مادرانشان متفرق بودهاند اسماعیل در میان تمام برادران از همه بزرگتر بود و حضرت صادق ع او را از سایر فرزندان دوستر میداشت و بهتر از همه باو مهربانى میکرد و عده از شیعه خیال میکردند او پس از پدرش بجاى او مىنشیند و بمنصب خلافت نائل میگردد زیرا از همه برادران بزرگتر و پدرش هم او را بسیار دوست میدارد و احترام میکند اسماعیل در روزگار پدر بزرگوارش در عریض وفات یافت ارادتمندان حضرت صادق ع جنازه او را بدوش گذارده در مدینه حضور پدر والاگهرش آورده و در بقیع مدفون ساختند. گویند حضرت صادق ع در وفات او سخت متأثر بود و بىتابى بسیارى میکرد و بدون کفش وعبا زیر جنازه او آمد و تا پیش از دفن چند مرتبه دستور داد جنازه او را بزمین گذاردند و کفن از روى او برداشتند و حضرت بصورت او مینگریست و غرضش از این عمل آن بود تا آنها که گمان خلافت او را پس از حضرتش داشتند یقین کنند که درگذشته و از دنیا رفته. و چون اسماعیل درگذشت برخى از آنها که میگفتند او امام پس از حضرت صادق ع است از امامت او بازگشتند. و بعضى دیگر که از خواص حضرت و راویان از آن جناب نبوده بلکه کمتر بمجلس آن حضرت بار مییافتند عقیدهمند بحیات او شدند. و چون امام صادق ع رحلت کرد عده از آن حضرت به امامت حضرت موسى بن جعفر ع معتقد شدند و دیگران بدو دسته تقسیم شدند دسته اسماعیل را مرده دانسته و فرزندش محمد را جانشین او خیال کرده و گفتند پسر از برادر شایستهتر بمقام پدر است. دیگران خود اسماعیل را زنده میدانستند که امروز معدودى بیش از آنها باقى نمانده و این دو دسته را اسماعیلیه میگویند. و عقیده معروف آنها اینست که نامبردگان امامت را پس از اسماعیل تا آخر الزمان منحصر به فرزندان او میدانند. ارشاد-ترجمه ساعدى خراسانى 552 |
ABOUT ![]()
MENU
Home
|