سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حیات قرانی

داداش های عزیز وبلاگی من !من این وب رو مثل اینکه برای پاسخ به سوالات شما زده ام ها!چرا سوالی مطرح نمی شود؟از نظرات شماهم  استفاده میکنم


+نوشته شده در پنج شنبه 88/8/28ساعت 6:13 صبحتوسط | نظرات ( ) |



 به زندان مراجعه کردم و با زندانیان مدارا و محبّت نمودم تا مرا نزد او بردند. او را مردی با فهم و خردمند یافتم، پرسیدم داستان تو چیست؟ گفت: در شام در محلی که می‌گویند سر مقدّس سیّدالشهداء حسین‌بن‌علی علیهما السّلام را در آنجا نصب کرده بودندادامه مطلب...

+نوشته شده در سه شنبه 88/8/26ساعت 9:19 عصرتوسط | نظرات ( ) |



ی
حکیمه امشب فرزند مبارک خیزران متولد می شود و
باید تو در وقت تولد او حاضر باشی.


من در خدمت آن
حضرت ماندم , چون شب فرا رسید حضرت مرا با
خیزران و زنان قابله به حجره آورد و چراغی نزد
ما افروخت و از حجره بیرون رفت و در را بر روی
ما بست .


ادامه مطلب...

+نوشته شده در سه شنبه 88/8/26ساعت 6:12 عصرتوسط | نظرات ( ) |



روزی یکی از غلامان خود را بالای سرش نگهداشت و به او گفت:« به محض اینکه جعفربن محمد (امام صادق علیه السلام ) بر من وارد گردید، گردنش را بزن»ادامه مطلب...

+نوشته شده در یکشنبه 88/8/24ساعت 3:55 عصرتوسط | نظرات ( ) |



علی علیه السّلام هم آمد و میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و عایشه راست گرفت نشست و عایشه او را پس زد و به خشم گفت: جائی را برای نشیمنگاهت جز دامن من پیدا نکردی؟! رسول خدا صلی الله علیه و آله خشمگین شد و فرمود: خاموش باش ای حمیراادامه مطلب...

+نوشته شده در شنبه 88/8/23ساعت 1:18 عصرتوسط | نظرات ( ) |