سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حیات قرانی

روزی جوان ثروتمندی نزد استادی رفت و گفت: عشق را چگونه بیابم تا زندگانی نیکویی داشته باشم؟
 

استاد مرد جوان را به کنار پنجره برد و گفت: پشت پنجره چه می‌بینی؟
مرد گفت: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد.
سپس استاد آینه بزرگی به او نشان داد و گفت: اکنون چه می‌بینی؟
مرد گفت: فقط خودم را می‌بینم.
استادم گفت:
اکنون دیگران را نمی‌توانی ببینی. آینه و شیشه هر دو از یک ماده اولیه
ساخته شده‌اند، اما آینه لایه نازکی از نقره در پشت خود دارد و در نتیجه
چیزی جز شخص خود را نمی‌بینی.

خوب فکر کن!
وقتی شیشه فقیر
باشد، دیگران را می‌بیند و به آن‌ها احساس محبت می‌کند، اما وقتی از نقره
یا جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می‌بیند.

اکنون به خاطر
بسپار: تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلوی
چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و همه رادوستشان بداری
اینبار نه به خاطر خودت بلکه به خاطر خدا .

آن‌گاه خواهی دانست که:
" عشق یعنی دوست داشتن دیگران ".

مرکز پاسخگویی به سوالات دینی


+نوشته شده در چهارشنبه 88/11/14ساعت 5:31 عصرتوسط | نظرات ( ) |